محمد موسوی عقیقی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

زندگیِ تقلیدمحور انتقاد از فقه را دشوار نموده است. در گذشته نقدِ فقه آنچنان در نظرها مهم جلوه نمی کرد امّا امروزه که فقه به عرصه حقوقی و قانونی کشیده شده است نقدِ مباحثِ فقهی بسیار گسترش یافته است. فقه در قدیم در خُرده رفتارهای مردم و به نوعی زیستِ شخصی انسان ها جریان داشته است امّا با ظهورِ جریانِ انقلابِ اسلامی در ایران فقه به حوزه رفتارِ عمومی گسترشِ چشم گیری یافت و از این روی موردِ انتقاداتِ بیشتری قرار گرفت.

سروکارِ نقدِ فقه در گذشته با متخصصین و به تعبیری با روحانیانِ فقیه و یا دلبسته فقه بود. اگر فردی گزاره ای فقهی را نقد می نمود هرچند با واکنش های تند و تیزی مواجهه می گردید لیکن افرادِ مقابلِ او فقهاء و روحانیان بود ولی امروزه جایگاه فقه و فقاهت مُدّعیانِ گسترده تری دارد، علاوه بر مبلغانِ دینی مردم نیز خود را با منتقدینِ فقه درگیر می کنند. زندگیِ تقلیدمحور در گذشته شخصی و در زمانِ ما عمومی گردیده است. نمونه مسئله حجابِ زنانِ مسلمان می باشد، در قبل از انقلابِ اسلامی زنان همواره آزادانه با پوششِ انتخابی خودشان تردد می کردند و یا به کار مشغول بودند ولی بعد از انقلابِ اسلامی قوانینِ فقهی یکباره جایگاهِ حقوقی و قانونی گشت و خیلی از زنان مجبور شدند حجاب را برخلافِ میل شان بپذیرند. گام به گام حجاب از یک مسئله شخصیِ فقهی به هویّتی اجتماعی و عمومی یافت و مساوی با عفت عمومی تعبیر شد و زنانِ بی حجاب را عمومِ مردم به قضاوت می نشستند و آنان را به بی عفتی و ناهنجاریِ شخصیتی و هویّتی متهم می کردند. این سلوکِ رفتاری هنوز در بینِ متدینان رواجِ ویژه ای دارد که زنانِ بی حجاب یا کم حجاب را بی عفت و خودفروش و پدران و شوهرانشان را بی غیرت می خوانند

محمد موسوی عقیقی
۲۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۴۳